با سلام خدمت همه دوستاني كه به اين كلبه فقيرانه من يعني وبلاگم سر مي زنند و مرورش مي كنند!!گاهي وقت ها انسان تحت شرايطي قرار ميگيرد كه احساسش لبريزتر از هميشه مي شود و البته متلاطم تر و خلاق تر...چند روز پيش براي من اتفاقي افتاد كه از روزگار و كج رفتاري هايش و نامردمي ها و دل سردي مردمانش دلم به تنگ آمد و چون هميشه تنها همدمم شد كاغذ و قلم كه حاصلش حرف دلم است كه اميد وارم مقبول طبعتان افتد.....
چه بي ثمر شنا ميكني اي غرقه در امواج
آن چراغي كه ديده به آن دوخته اي
فانوس ساحل نجات نيست!!
بل چشمان گرسنه نهنگ مرگ است
كه چشم انتظار هم آغوشي توست............
دل نوشتي از شباهنگ تقديم به همه
نظرات شما عزیزان: